اصول مهم بازاریابی چیست؟
.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

16 نکته بازاریابی از بزرگترین بازاریابان در تمام دوران

 
 

بازاریابی یک م criticalلفه مهم برای موفقیت درازمدت هر شرکت است و همیشه در حال تغییر و تحول است. بازاریابان کارآمد می دانند که چگونه از تکنیک هایی برای اتصال و تبدیل چشم انداز استفاده کنند - اما بزرگترین بازاریابان در تمام دوران ها پایه و اساس استراتژی ها و موفقیت های بازاریابان امروز را بنا نهادند.

برخی از بازاریابان ، مانند استیو جابز ، اساساً دنیای تجارت را آنگونه که ما می شناسیم تغییر داده اند. دیگران ، مانند فردریک بزرگ ، بر چگونگی درک رفتار مصرف کننده امروز تأثیر گذاشته اند. این نکته مهم است که در بالای نکات و توصیه های تیزبین ترین ذهن بازاریابی زمان خود بمانید - علاوه بر این ، مهم است که بدانید این تاکتیک ها از کجا نشأت گرفته اند.

اگر به دنبال الهام از مبارزات بعدی خود هستید یا به یک مختصر تاریخچه بازاریابی علاقه مند هستید ، به برخی از نکات بزرگترین بازاریابان در تمام دوران نگاهی بیندازید.

 

اکنون بارگیری کنید: کیت برنامه ریزی تبلیغات تبلیغاتی رایگان

نکاتی از تأثیرگذاران فعلی بازاریابی

1. محصولات لذت بخشی ایجاد کنید و بازاریابی هوشمندانه انجام دهید.

تبلیغات اپل نه تنها به ایجاد یکی از موفق ترین شرکت های تاریخ کمک می کند ، بلکه باعث تغییر استراتژی بازاریابی سنتی می شود که ما می شناسیم. از طریق تبلیغات Super Bowl ، مجموعه تبلیغات "متفاوت فکر کنید" ، کمپین "Get a Mac" و رونمایی از محصول غیرقابل فروش ، استراتژی کلی بازاریابی خنک و مینیمال آن طراحی زیبا و جذاب محصولات آن است و به یک اپل ورشکسته کمک می کند .

هدیه استیو جابز بازاریابی بود - او این ایده را که محصولات لذت بخش و کمپین های بازاریابی هوشمند رمز موفقیت هستند درک و از آن استفاده کرد. او تجربه های متوقف کننده نمایش را ایجاد کرد و به احساسات مخاطبانش برای فروش محصولاتش ضربه زد.

چند نکته جالب از نبوغ بازاریابی جابز این موارد است: یک محصول عالی بسازید ، یک تجربه تجاری احساسی را از طریق رویدادها و کمپین ها بسازید و به نوآوری برای مشتریان خود ادامه دهید.

2. به شبکه های شخصی خود ضربه بزنید.

بازاریابی شبکه ای شامل بهره برداری از شبکه های شخصی نمایندگان مستقل در یک شرکت است. این نمایندگان محصولات یا خدمات را بشارت می دهند ، زیرا ساختار انگیزشی بازاریابی شبکه ای مبتنی بر سرعت و گستردگی آنها در ساخت و توزیع در شبکه ای از مشتریان است.

به عنوان مثال ، مری کی آش در سال 1963 شرکت جهانی لوازم آرایشی و بهداشتی خود را تأسیس کرد بر اساس فرضیه بازاریابی شبکه ای . اگرچه شاید او اولین کسی نبوده است ، اما موفق ترین فرد بوده است - او فهمید که چگونه می توان بازاریابی شبکه ای را در ساختار سبک زندگی طبقه متوسط ​​گنجاند. مری کی با به خدمت گرفتن مادران خانه نشین که به دنبال کسب درآمد هستند اما علاقه ای به شغل سنتی 9 تا 5 ندارند ، یک امپراتوری آرایش ساخت.

3. مارک شخصی خود را به یک عینک تبدیل کنید.

بانوی اول سابق میشل اوباما در دهه گذشته به دلیل حضور درخشان و در عین حال قابل دسترسی عمومی در صحنه جهانی ، به یک نماد فرهنگی تبدیل شده است. با این حال ، اخیراً ، او با انتشار کتاب جدید خود ، " به ارتفاعات بیشتری رسیده است تبدیل شدن" . بدون شک این کتاب موفقیت آمیز بود ، اما آنچه آن را به یک پیروزی خیره کننده ، پرفروش و مشهور تبدیل کرد ، هدیه میشل اوباما برای بازاریابی بود.

یک تور کتاب 12 برای راه اندازی شهره Becoming انتشار شد - با این حال ، واکنش و تولید هر رویداد تور کتاب بیشتر از یک کتابخوانی شبیه یک کنسرت راک بود. بلیط ها تا 3000 دلار فروخته می شدند و استادیوم های ورزشی که در آن رویدادها برگزار می شدند اغلب به فروش می رسید. میشل اوباما رویداد تور کتاب خود را به یک تماشای بزرگ ، با موسیقی پر جنب و جوش ، یک معرفی ویدیویی جذاب و حتی مصاحبه کنندگان مشهور تبدیل کرد.

میشل اوباما آموخته است که چه چیزی مخاطبان را مجبور می کند - او در اواخر برنامه نمایش خنده دار است ، تماشاگران روزانه الن را مجذوب خود می کند و رویدادهای غیرقابل قبول تولید می کند. در دورانی که مخاطبان تلویزیون را به کتاب ترجیح می دهند ، نبوغ بازاریابی که میشل اوباما است ، کتاب پرفروش خود را به لحظه تبدیل کرده است.

4- کاری کنید که محصول شما خودش به فروش برسد

پیتر دراکر به خاطر حرفه 60 ساله خود در مشاوره مدیریت معروف بود. دراکر پدر بنیانگذار تئوری مدیریت و مشاور اصلی برخی از مدیرعاملان برجسته تجارت ، از جمله آلفرد اسلون و اندی گراو بود.

در حالی که او کتابهای زیادی در زمینه مدیریت نوشت ، یکی از وی سخنان در مورد مشتریان بسیار مهیج است: "هدف از بازاریابی شناخت و درک مشتری از مشتری است که محصول یا خدمات متناسب با او باشد و خودش بفروشد." اگر مخاطبان خود را واقعاً بشناسید و محصولی با تناسب عالی در بازار کالا ایجاد کرده باشید ، خود فروش خواهد داشت.

5- همیشه به این فکر کنید که چگونه توجه مخاطب خود را جلب کنید.

گری واینرچوک - که به او گری وی نیز می گویند - به دلیل تأثیر در بازاریابی دیجیتال و شبکه های اجتماعی مشهور است. وی بنیانگذار VaynerX ، یک شرکت هلدینگ رسانه ای و ارتباطی و همچنین آژانس تبلیغاتی VaynerMedia است.

گری وی به طور مشهور پتانسیل اینترنت را در اواخر دهه 90 شناسایی کرد و شرکت شراب سازی خانواده خود را به صورت آنلاین جلب کرد تا توجه بازار را بیشتر جلب کند. او به دلیل ذکاوت اولیه در زمینه بازاریابی ، موفق به برگزاری سخنرانی برای شرکت های دیگر شده است که امیدوارند فرصت بزرگ بعدی را پیدا کنند.

گوگل برای اولین بار در دهه 90 AdWords را راه اندازی کرد و گری وی از آن استفاده کرد - اکنون ، او به شرکت ها می آموزد که چگونه توجه مخاطبان خود را ترسیم می کند. او می گوید که در مورد دستیابی به مصرف کنندگان وسواس زیادی دارد و صرف نظر از پیشرفت های فن آوری یا ایجاد اختلال در بازار ، همه چیز جلب توجه مخاطب است. علاوه بر این ، او توصیه می کند از فرصت هایی استفاده کنید که بهترین ضربه برای شما است

6. مصرف کنندگان از آنچه فکر می کنید باهوش ترند.

معروف است که از دیوید اوگیلوی گفته است: "مصرف کننده یک جنون نیست ، او همسر شما است."

اوگیلوی با درک عمیق مخاطبان هدف خود ، امپراتوری تبلیغات خود را بنا کرد. اگرچه ممکن است اظهار نظر وی تاریخ باشد ، اما اصل اصلی این امر را حفظ می کند - مشتریان شما از آنچه فکر می کنید باهوش ترند. این فقط به شما کمک می کند تا تحقیقات گسترده بازار را با این فرض انجام دهید که مشتریان شما نیز در حال انجام تحقیقات خود هستند.

بقیه توصیه های اوگیلوی از این ایده اصلی ناشی می شود - او توصیه می کند که به زبان مصرف کنندگان هدف اقناع کنید ، تبلیغات خود را در عین حال روشن نگه دارید و بیش از هر چیز به وقت و هوش مخاطب خود احترام بگذارید.

7. بر روی نتایج تمرکز کنید.

آن لونز به عنوان معاون اجرایی و مدیر ارشد بازاریابی Adobe علاقه زیادی به خلاقیت و رسانه دارد . وی در دوران تصدی خود بر روی راه حل های بازاریابی دیجیتال و بازگرداندن خلاقیت به فضای فناوری و فعالیت های بازاریابی خود تمرکز کرده است. در حال حاضر ، او پیشگام دسته جدیدی از بازاریابی است - حرکت از بازاریابی دیجیتال به مدیریت تجربه مشتری.

او برای همکاری و ارتباطات ، دو توانایی رکود اقتصادی ، بین صنعتی که به افراد کمک می کند تا ، ارزش قائل است از خود دفاع کنند .

لونز موفقیت خود در Adobe را دو برابر شدن نتایج داده محور می داند. وی گفت: به منظور ارتقا mart توانمندی martech یا فن آوری بازاریابی ، مبارزه اصلی این است که به وجود بیایند افراد و فرایندهای مناسب . او می گوید: "این ابزارها خود مشكلات كسی را حل نمی كنند. من معتقدم ، بدون تغییر نحوه مشاهده استعداد خود ، این فناوری به درد شما نخواهد خورد." در نهایت ، بسیار مهم است که شما از استعداد و فن آوری خود برای دستیابی به نتیجه بهره می گیرید ، بدون اینکه تصور کنید فناوری تمام کارهای سخت را برای شما انجام خواهد داد.

نکاتی از بازاریابان بنیادی

اکنون که برخی از مهمترین بازاریابهای امروز را بررسی کردیم ، بیایید به برخی از شخصیتهای تاریخی بپردازیم که در چگونگی تکامل بازاریابی تأثیرگذار بودند - حتی اگر از نظر فنی بازاریاب نبودند ، خودشان.

8. ویروسی بودن مهار.

کنراد گسنر در دهه 1500 یک پزشک و طبیعت شناس سوئیسی بود. در آوریل سال 1559 ، گسنر برای اولین بار لاله ای دید و اسیر آن شد. او این گل را ترسیم کرد و تصویر آن را به صورت بلوک چوبی درآورد تا چاپ و منتشر شود - اولین تصویر اروپایی از لاله .

معرفی لاله باعث ایجاد اشتیاق و تقاضای گسترده در سراسر قاره اروپا شد . تا سال 1610 ، یک پیاز گل لاله به عنوان جهیزیه قابل قبول بود و بسیاری از خانه ها و مشاغل خود را برای خرید لامپ و فروش مجدد آنها با قیمت های بالاتر (میلیون ها دلار در بازار امروز) رهن دادند.

آنچه اکنون به عنوان شیدایی لاله ها شناخته می شود ، نتیجه کنراد گسنر ، مبتکر بازاریابی ویروسی است. برای ویروسی شدن چیزی ، این محصول باید به سرعت از طریق دهان به دهان منتقل شود و در مدت زمان کوتاهی تقاضای زیادی ایجاد کند. گسنر با توزیع تصاویر و توصیفات زیبا از لاله ، ارزش بازار و تقاضای انفجاری را برای آن ایجاد کرد.

9. یک تجربه فراموش نشدنی تولید کنید.

در ساعت 8 عصر 30 اکتبر 1938 ، میلیون ها آمریکایی با ایستگاه رادیویی CBS هماهنگ شدند. این ایستگاه در حال پخش برخی از خوانندگان ناشناخته بود که با خبر فوری قطع شد - گروهی از دانشمندان انفجارها را در سطح مریخ مشاهده کرده بودند. چند دقیقه بعد ، با قطع موسیقی با برخورد یک شی large بزرگ که شبیه کشتی بود ، در مزرعه ای در نیوجرسی سقوط کرد. چند دقیقه پس از آن ، خبرنگاران در محل گزارش دادند که مریخ های غول پیکر با شاخک و لیزر از کشتی بیرون می آیند و ارتش جمع شده را نابود می کنند. گویندگان رادیو (که واقعاً بازیگر بودند) با ترس و لکنت ، "وحشت" پیش روی خود را توصیف می کردند.

تقریباً یک میلیون شنونده رادیو متقاعد شده بودند که زمین توسط مریخی ها مورد حمله قرار گرفته است و همه چیز را در سر راه خود می کشد. وحشت گسترده در سراسر کشور آغاز شد - مردم با فریاد به خیابان ها دویدند و از پلیس درخواست کمک کردند.

اورسون ولز - فوق العاده با موفقیت - رمان علمی تخیلی HG Wells جنگ جهانیان را به نمایشنامه ای برای رادیو ترجمه کرده بود. وی برای تبلیغ ایستگاه رادیویی خود ، شرکت تئاتر عطارد ، و همچنین کارهای ولز ، محتوایی فوق العاده جذاب ایجاد کرد.

ولز ممکن است به معنای سنتی بازاریاب نباشد ، اما اگر این ایده را در نظر بگیرید که ولز تحقیقات دقیق مخاطبان را انجام داده ، ارتباطات برانگیزاننده ای را پخش کرده و محتوای گیرنده ای را که میلیون ها نفر را به اقدام دعوت کرده و آگاهی را برای تولید خود افزایش می دهد ، توزیع می کند ، پس او واقعاً یکی است از بزرگترین بازاریابان در تمام دوران

10. خاطرات جادویی بسازید.

این لیست بدون خلاقیت ، اشتیاق و ذکاوت تجاری والت دیزنی کامل نخواهد بود. او دنیای سرگرمی را دگرگون کرد و تجربیات جادویی را برای افراد در هر سنی ایجاد کرد. استراتژی بازاریابی فوق العاده موفق مغول تبدیل به امپراتوری متکی به یک داستان جذاب تجاری بود تا اقشار مختلف مخاطبان را هدف قرار دهد. این محتوا محتوایی ایجاد کرد که طیف وسیعی از اطلاعات جمعیتی را به خود جلب می کرد ، دیزنی لند و دنیای دیزنی را به مقصدهای جادویی تبدیل می کرد و وفاداری مشتری را از طریق روایت های خیالی یا نوستالژیک حفظ می کرد.

ارتباط گرم و مثبتی با این برند وجود دارد که در تمام تبلیغات ، پیام رسانی و محتوای آن حمایت می شود. دیزنی نشان داده است که درک نام تجاری قوی همراه با پیشنهادات با کیفیت بالا می تواند به موفقیت طولانی مدت و سودآور منجر شود.

11. اهرم تبلیغاتی را انجام دهید.

جولیوس سزار به دلیل پیروزی های نظامی ، دیکتاتوری رم و فاجعه شکسپیری بر اساس ترور ، یکی از مشهورترین چهره های تاریخ است.

ژنرال پوپولیست ، در تلاش برای حفظ حسن نیت در میان افراد خود برای توجیه تحکیم هرچه بیشتر قدرت ، روشی را ابداع کرد که امروزه توسط بسیاری از بازاریابان استفاده می شود. هنگامی که سزار از جنگ در گال (فرانسه امروزی) خاتمه می یافت ، مقاله ای تکراری را منتشر کرد تا به رم بفرستد تا شهروندان خود را در جریان نبردهای خود قرار دهد. دشمنان سیاسی سزار در حال از بین بردن شهرت وی در رم بودند ، بنابراین این گزارشات پیشرفت ظاهراً برای اطلاع رسانی جمهوری بود ، اما واقعاً برای تقویت افکار عمومی و روشن ساختن پیروزیهای او در جنگ بود.

امروزه ، تبلیغات مقاله ای است که به نظر می رسد اخبار چهره آن است ، اما در واقع در حال تبلیغ یک محصول یا خدمات است. درست همانطور که سزار از تبلیغات تبلیغاتی برای بهبود درک عمومی استفاده کرد ، شرکت ها می توانند از همین روش برای ایجاد تأثیرات مثبت در برند استفاده کنند.

12. نیازهای بازار هدف خود را پیش بینی کنید.

هنری فورد به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از تاریخ ایالات متحده به خاطر انقلابی در صنعت اتومبیل در اوایل قرن بیستم یاد می شود. اما طبق گفته تئودور لویت ، استاد دانشکده تجارت هاروارد ، تاریخ فورد را به دلایل غلط جشن گرفته است. لویت می گوید: "نبوغ واقعی او بازاریابی بود."

فورد تشخیص داد که محصولات باید نیازها و خواسته های بازار هدف را برآورده کنند. ممکن است ساده به نظر برسد ، اما قبل از فورد ، شرکت ها فقط آنچه را که می خواستند بفروشند می فروختند. فورد به طور معروف گفت : "اگر من از مشتریانم می خواستم كه آنها چه می خواهند ، آنها می گفتند اسب سریعتر." فورد توانست نیازهای بازار خود را تشخیص دهد - نیازهایی که خود مشتریان هنوز نمی توانستند آنها را بیان کنند. فورد محصولی را طراحی کرد که بیش از هر چیز نیاز مشتری را در ذهن داشته باشد.

13. محصول خود را منحصر به فرد کنید.

در 24 مارس 1756 ، پادشاه پروس فردریک بزرگ دستور داد که سیب زمینی کشت و در پروس توزیع شود. این فرمان با شور و اشتیاق از سوی رعایای وی روبرو نشد. علی رغم مقاومت افرادش ، او زمینی از سیب زمینی کاشت و ارزش غذایی و اقتصادی سیب زمینی را به پادشاهی خود اطلاع داد.

سپس ، فردریک بزرگ تصویب کرد یکی از بزرگترین (و اولیه ترین) استراتژی های بازاریابی را - او سربازان را برای محافظت از پچ سیب زمینی در برابر تعدی و سرقت اعزام کرد. اهالی روستا درمورد محصولی که نگهبانان پادشاه در حال گشت زنی بودند کنجکاو بودند ، بنابراین آنها شب ها را برای سرقت سیب زمینی مخفی می کردند. از آنجا سیب زمینی شکوفا شد و به یک محصول اصلی تبدیل شد.

فردریک بزرگ سیب زمینی را کمیاب و منحصر به فرد کرد ، و همین امر باعث شد تا بازار هدف وی انگیزه داشته باشد تا سیب زمینی را برای خود امتحان کند. شاید تعیین اینکه فردریک بزرگ امروز چقدر در اهمیت سیب زمینی تأثیرگذار است دشوار باشد - با این حال ، او احتمالاً یکی از اولین و موفق ترین استراتژی های بازاریابی در تاریخ بود.

14. عرضه و تقاضا را کنترل کنید.

همه ما این جمله را می دانیم ، "الماس برای همیشه لطفا برای". با این حال ، الماس همیشه نادر گرانبها و گران قیمت نیست که ما امروز آنها را می شناسیم - این یک طول کشید استراتژی حیله گرانه و تبلیغات از طرف De Beers تا اعتبار الماس را به طور ذاتی حفظ کند. ارزشمند و مطلوب.

در اواخر قرن نوزدهم ، الماس در آفریقای جنوبی کشف شد و بازار طغیان کرد. برای ارزشمند نگه داشتن الماس ، سیسیل رودز تمام زمینه های استخراج معادن آفریقای جنوبی و شرکت هایی را که روی آنها کار می کنند ، از جمله یکی متعلق به دو برادر با نام خانوادگی دی بیر خریداری و ادغام کرد. شرکت معدن De Beers شکل گرفت و تمام تولید و توزیع الماس های آفریقای جنوبی را در انحصار خود داشت.

از آنجا که این شرکت توزیع و عرضه اکثر الماس های بازار را کنترل می کرد ، آنها کمبود کاذب محصول را ایجاد کردند و بنابراین قیمت ها را افزایش دادند. علاوه بر این ، آنها در سال 1938 کمپین معروف بازاریابی خود را تحت فشار قرار دادند ، "یک الماس برای همیشه لطفا برای". کمپین آنها مصرف کنندگان را متقاعد کرد که الماس عشق برابر است و هرچه الماس بزرگتر باشد ، ابراز عشق نیز بیشتر است.

امروزه ، تقریباً همه زوج های نامزد ، تعهد خود را نسبت به یکدیگر با حلقه های الماس ثابت می کنند ، نتیجه مستقیم کمپین بازاریابی De Beers . آنها ثابت کردند که محدود کردن عرضه تقاضا را تحریک می کند و ایجاد ارتباطات عاطفی قوی با محصولات یک استراتژی بسیار موفق است.

16. لذت از طریق سرگرمی.

سیرک نوع اصلی سرگرمی در قرن نوزدهم بود. "بزرگترین نمایش روی زمین" همه اینها را داشت: حیوانات عجیب و غریب ، هنرمندان ذوزنقه ، شعله کش ها و شگفتی های بی پایان برای تعجب. PT Barnum سرگرم کننده ، تاجر و مبتکر نهایی بازاریابی بود.

او می دانست چگونه پیشنهاد خود را با منافع مخاطبانش هماهنگ کند - او " دانش کاملی از طبیعت انسان داشت ... برای جلب رضایت و تملق مردم. " او از این دانش برای ایجاد شهود درمورد اینکه چه اقداماتی می تواند ایجاد کند ، چه فرصت هایی برای تبلیغ نمایش او ، و چگونگی لذت بردن از مشتریان در سراسر کشور

منبع





:: بازدید از این مطلب : 10520
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : محمد سبز
ت : سه شنبه 31 فروردين 1400
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی